خلاصه کتاب:
داستان درمورد هوداد یه مرد مغرور و متفاوت ، مغرور بودن ایشون با همه آدم های مغرور فرق میکنه و متفاوت بودنش هم یه جور هیجانی… اون خواهان دختری پاک و کوچولو از سرزمین ما انسان هاست، و هیچ رمقه حاظر نیست دست بکشه ازش و براش حکم نفسش رو دار جوری که حد و وصفی نداره. هوداد در تلاش تا اون رو از خطراتی که از جانب مردمان سرزمینش دور نگه داره، تا به سن قانونی برسه و رسمی ببرش پیش خودش اما این وسط اتفاق هایی میوفته که باعث میشه سریع تر از موعد مقرر شده ببرش پیش خودش و…
خلاصه کتاب:
دختری به اسم ایرن برای نجات مادرش وارد خونه ی شش پسر می شه که متوجه می شه اونا خون آشامن. زندگی اون کاملا دگرگون می شه و حقایق و راز های زندگیش کم کم فاش می شن و این باعث می شه که…
خلاصه کتاب:
گندم بیات رزیدنت جراح یکی از بیمارستان های مطرح پایتخت، پزشکی مهربان و خوش قلب است. دکتر آیین ارجمند نیز متخصص اطفال پس از سال ها دوری از کشور و شایعات برای خدمت وارد بیمارستان می شود. این دو پزشک جوان در شروع دلداگی و زندگی مشترک با مشکلات عجیب و غریبی دست و پنجه نرم می کنند و شایعهها و حسادت ها در رابطه با آیین به حقیقت می پیوندد. گندم به دنبال راهی برای درمان بیماری او می گردد و...
خلاصه کتاب:
دختری که بعد از دست دادن مادرش، پدرش از اون متنفر میشه و همه تو خانواده بهش زخم زبون میزنن. تا اینکه پسرعموش که مدلینگه از ترکیه میاد و مجبورشون میکنن باهم ازدواج کنن اما پسر عمو از ایجاد این وصلت ناراضی بود و برای پیشیمون کردن دختر اون رو با آزار میده…
خلاصه کتاب:
عاقبت زخم زدن، دوتا زخمه یکی برای مهاجم و یکی برای زخمی. حالا توی این جلد زخم خورده ها به صدا در میان و از رویا شکایت مرهم می کنند در حالی که رویا هنوز نتونسته زخم خودش رو بند بیاره. این جلد مکمل جلد اوله و داستان جدایی نداره. داستان مربوط به سه سال بعده آزادی رویا و شروع جدیدش. شروعی که هیچ کس باورش نداره. شروعی که برای آدمی مثل رویا که ادعای مغروری داشت خیلی گرون تموم شد! آره، شروع سنگین و تاوانی سنگین تر زانو زدن!
نام کتاب: تاوان خنجر زدن شکستن غرور است و بس (جلد دوم)
خلاصه کتاب:
با حسرت از ان سوی خیابان به تابلوی بزرگ و زیبای کتاب فروشی نگاه کرد و یاد روزهایی افتاد که در فضای خنک ومطبوع که انباشته از بوی کاغذ وصحافی بود کتاب ها را نگاه می کرد و از دنیای رنگارنگ جلدها به ورق های سفید وخطوط ریز وسیاه سرک می کشید. اه کشید وسر برگرداند تا سوار ماشینش شود اما با انگیزه ای ناگهانی از خیابان گذشت. چر باید عجله می کرد؟ چکار مهم وبزرگی داشت؟ آن او که هیچ دلش نمی خواست به خانه برگردد…
خلاصه کتاب:
داستان درباره ی دختری به اسم مینا هستش که جدیدا با پسری به اسم عادل از یک خانواده ی ثروتمندی آشنا شده، عادل قصد داره که با مینا ازدواج کنه ولی مینا عادل رو فقط واسه دوستی میخواد و قصد ازدواج با اونو نداره، تا اینکه مینا پسر عموی عادل رو میبینه و عاشق اون میشه اما…
خلاصه کتاب:
پولاد رئیس بزرگترین سازمان مخفی ایران، دل در گرو چکامه کم سن داره… دختری که تازه وارد سازمانش شده و هیچ قفلی نیست که نتونه باژش کنه… برای همین بهش میگن شاه کلید… حتی قفل قلب پولاد رو…حتی قفل اتاقش رو…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رازی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.