خلاصه کتاب:
ماریا، از همسرش جدا شده ولی با قتل همسر سابقش درگیر پرونده قتل او شده و به زندان میافتد و بعد هفت ماه آزاد میشود این در حالی است که به خاطر یک شرط آزاد شده و اما آن شرط شروع رمان زن شرطی هست ....
خلاصه کتاب:
قبل نگارش متن اصلی رمان حائز اهمیت هست که توضیح بدم، این رمان مانند رمان های دیگر کاملاً براساس موضوعی مشابه با واقعیت نوشته شده و تنها قسمتهای حاشیهای رمان، ساختۀ ذهن بنده هست. شخصیتهای اصلی رمان یکی از مراجعانم بوده که دچار این مشکل بوده،قابل ذکر هست که موضوعات پرداخته شده در این رمان یکی از پروژههای ترم هشتم دانشگاهم بوده و یکی از پوشیدهترین آسیبهای اجتماعی است که در اجتماع کوچیکی به نام خانواده رخ میده و اشاعه مخربش به جامعه برمیگرده. علت نگارش این رمان بیشتر اطلاع رسانی بوده، نه به مشکل اصلی پرداختن.
خلاصه کتاب:
اسم من کوروشه سال ها تلاش کردم تا به جایگاهی که می خواستم برسم و به خاطر اهدافم قید خیلی چیزها رو زدم تا جلوی دستوپامو نگیره چیزهایی مثل ازدواج و بچه… اما سه سال قبل دختری دانشجوم شد که نوزده سال از من کوچکتر بود،طوری عشوه و کرشمه برام میومد که گاهی وقت ها تمرکزمو سر کلاس از دست می دادم جوری ناز میکرد و منو مغلوب خودش میکرد که افسار از کف می دادم با این حال اصلا دم به تله نمی داد، پا نمی داد، وارد هیچ مدل رابطه ای با من نمیشد، کاری کرد که برای بدست اوردنش پا پیش بذارم و برم خواستگاری اما با ورودم به خونه شون….
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رازی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.