خلاصه کتاب:
داستان راجع به دختری به اسم گلساست که تنها بامادرش زندگی می کنه دختری زیبا وجذاب که اسیر بابک میشه ولی دخترقصه ما بخاطر مریضی مادرش مجبوربه ترک کشورش میشه و در اونجا به عشق زندگیش می رسه …
خلاصه کتاب:
داستان راجع به دختری به نام باران هست که پدرش رو از دست داده و دانشجوئه و با مادر و ۳ تا خواهرش زندگی میکنه. توی دانشگاه با یه پسری فوق العاده مشکل داره. به دلایلی مجبور میشن خونشون رو عوض کنن و دست بر قضا همسایه و صاحب خونشون همون پسره هستش...
خلاصه کتاب:
بهار یه زمانی گل سر سبد دانشکده اشون بوده کسی که کلی هواخواه داشته اما میون این همه هواخواه، چشم بهار به دنبال گل پسر دانشکده اشونه عرفان مستوفی رادمرد و چشم و چراغ دانشکده. بهار و عرفان تو یه روز خیلی قشنگ با هم ازدواج می کنن اما بهار تازه اونجاست که می فهمه زندگی به قشنگی داستان شاه پریون نیست سختی داره و محنت دقیقا تو همین روزهاست که بهار جا میزنه وعرفان می مونه وزخم هایی که از بهار ونااهلیش خورده حالا سال ها از اون روزهای رنگین ودر عین حال پر درد گذشته بهار بدجوری پشیمونه و…
خلاصه کتاب:
دلیار دختری که پدرش را از دست داده مدتی پیش عموش که پسری را به فرزندی قبول کرده زندگی می کنه پسری زورگو و شکاک… حالا بین این دو نفر اتفاقاتی میوفته که باعث...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رازی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.