دانلود رمان جام عقیق از مرضیه یگانه با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
ارغوان که متهم به قتل پدر رادوین است در عوض قصاص ،محکوم به زندگی و ازدواج اجباری با رادوین می شود… و رادوین دچار اختلالات روانی پنهانی است که از دوران کودکی با خود دارد ، سرنوشت او با رادوین و این ازدواج اجباری به کجا خواهد کشید…
خلاصه رمان جام عقیق
رادوین سرم باز درد می کرد و چشمانم از فرط اینهمه درد باز نمیشد. لعنت به این دختر. هر قدر فکرم را بیشتر درگیر خودش می کرد، سر دردم بیشتر می شد. و کار از فشار ساده ی سر انگشتان دستم بر روی خطوط پیشانیم، گذشت. اما با همه ی این احوال ، قلب کوفتی ام هنوز داشت از جمله ی اخر ارغوان ، شکاف های ریزی بر تنه ی خود احساس می کرد.” رامش از من خواسته هیچ محبتی رو ازت دریغ نکنم. من احمق فکر می کردم بعد از یک عمر زجر، حالا یک نفر پیدا شده که مرا دوست دارد.
مرا بخاطر خودم می خواهد… همین رادوین عصبی و تند مزاجی که، هستم… همینی که پشت هر لحظه ی اخمش، کوه کوه درد نهفته… همینی که پشت فریادهایش، التماس های روزهای کودکیش فریاد می کشد… منی که از بچگی با درد کتک های پدرم بزرگ شدم… خوب می زد. آنقدر که به گوه خوردن می افتادم. دست و پایش رو می بوسیدم و التماس می کردم اما نه… باز لبخند میزد و از دیدن گریه ام لذت می برد و می زد. من یکی خوب می دونستم که چرا مادر به ارغوان حسودی می کرد.
من یکی می دانستم که گذشته ی مادر، همین حال الان ارغوان بود. فقط من. فقط من لعنتی و حتی رامش هم نمی دانست. و چه خوب که ندانست و این زجر را نکشید… ندانسته از درد تنهایی و درد، مریض شد… اینهمه دانستن جز تخریبم چه می کرد. حق داشتم به خدا که سر به بیابان بگذارم از آن گذشته ی تاریک… اما سرم را گرم کردم با مهمانی هایی که کسی مرا ، دیوانگی های پدرم را، و زجر مادرم را و حال خراب خودم را نمی دانست. من بودم و خاطرات تلخم ، من بودم و گذشته ای تاریک، گذشته ای که شاید هیچ کس جز من و مادر از آن خبر نداشت…