خلاصه کتاب:
این داستان دربارهٔ دخترک کبریت فروش فقیری است که در سرمای منجمدکنندهٔ شب سال نو سعی دارد تا کبریتهایش را به مردمی که مشغول خرید هستند بفروشد اما کسی به او توجهی نمیکند و او که در پایان شب یکه و تنها در خیابان باقیمانده است با روشن کردن تکتک کبریتها و دیدن رویاهایش در نور آنها در گوشهٔ خیابان از سرما جان میسپارد. اقتباسهای بسیاری در قالب فیلمهای پویانمایی و … از این داستان صورت گرفتهاست.
خلاصه کتاب:
این کتاب سرگذشت گروهی پسربچه است که بر اثر یک سانحه هوایی در جزیرهای متروک، واقع در اقیانوس آرام،بدون سرپرست رها میشوند. پسران شش تا دوازده سالهاند و هنوز تصویر روشنی از زندگی اجتماعی ندارند. در آغاز همهچیز به خوبی پیش میرود. تا اینکه کمکم تنها دغدغه پسر بچهها رفع نیازهای ابتدایی جسمانی شان میشود و آنها خیلی زود به زندگی بدوی برمیگردند…
خلاصه کتاب:
دختر کم سن و سال و زیبا و در عین حال سرکش قدرتمند ترین رییس مافیای شیکاگو، اسیر دست سناتور ولف کیتون، نامزد ریاست جمهوری آمریکا میشه. اسیر مردی سرد و بی احساس همچون سنگ. دختری که سناتور تنها به عنوان حق سکوت و به قصد انتقام از پدرش خواهانش است و هیچ علاقه ای به او ندارد…
خلاصه کتاب:
مینروا دابز می دونه که پایان خوش فقط توی داستان های پریان وجود داره، به خصوص با مردی که برای برنده شدن توی یه شرطبندی، ازش خواسته باهاش شام بخوره. حتی اگه اون مرد، کالوین موریسی خوشتیپ و موفق باشه. برای کال تعهد غیرممکنه، بهخصوص با زنی به بداخلاقی مین. حتی اگه کفش های عالی بپوشه و دلش رو به لرزه بندازه. وقتی در پایان قرارشون با هم خداحافظی می کنن، ارتباطشون رو با هم قطع می کنن و توافق می کنن که دیگه هیچوقت همدیگه رو نبینن. ولی سرنوشت نقشهی دیگهای براشون کشیده و…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رازی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.