خلاصه کتاب:
باطنی که شاید با ظاهر فرق کنه… و جنسی که جور نباشه همه چیز از یک روزِ عادیِ کاری شروع شد. روزی که سرنوشت قلم برداشت و برگه ای سفید جلویِ خودش گذاشت و شروع به نوشتن کرد اما اون حافظه ی خوبی داره… و می دونه چطور از این حافظه استفاده کنه تا گره به گره بزنه و راهِ نجاتی نذاره …
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رازی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.