دانلود رمان بانوی رنگی از شیوا اسفندی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم پیدا میکنن. حالا اون جدا از کار و دستور، یه انگیزه شخصی هم داره، انتقام از دو برادر شمس، قاتلای عزیز تر از جونش.
خلاصه رمان بانوی رنگی
قدم زنون با خودم زمزمه میکردم و آهنگ و میخوندم من امروز سعی کردم سیگنال بدم با دست پس زدم و با با پیش کشیدم. هاکان سفت و سخته اما یه بحث کوچیک و میزنه و کم و بیش سیگنال و دریافت میکنه. متین اما انگار از صمیمی شدنمون راضیه و نگاهش متفاوت تر از هاکانه
نوید اما تا دلت بخواد پارازیته خیلی خوشحالم که وسط کار مجبور شد بره…
خودم حس میکنم برادرا، وقتی نوید نیست راحت ترن. با حس سایه ای از پشت سر، از فکر اومدم بیرون و با دستم که توی جیبم بود آهنگ و کم کردم. از روی دیوار چک کردم زیادی نزدیکم شده بود. نمیتونستم ریسک کنم و چاقو در بیارم، اما نمیتونستم مثل بی عرضه ها هم کاری نکنم. به هر حال من یه دختر بودم که تنها تو تهران زندگی میکنه و باید از پس خودش بر بیاد.
با حس اینکه دیگه خیلی بهم نزدیک شده، بی هوا برگشتم عقب که بلافاصله دستش که اومده بود بالا…ضامن چاقوشو زد و چاقو آزاد شد. همزمان تو کسری از ثانیه سرم و کشیدم عقب، نفس سختی گرفتم چون اگه عکس العمل سریعی نداشتم چاقو صورتم و جر میداد…