دانلود رمان عشق شبانه از Jordan Silver با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دوباره اتفاق افتاد. توی اتاق خوابم به خواب رفتم و داخل کمد لباس کوچکی که تبدیل به دفتر خونگیم کرده بودم بیدار شدم. ولی چطوری از اینجا سر در اوردم؟ دوباره؟ به بدن برهنه ام نگاه کردم و سرخ شدم. خوابگردم؟ اما چرا حالا که ۲۵ سالمه و قبلا این کار رو اصلا نکردم؟
خلاصه رمان عشق شبانه
گرت حالا این چیه؟ تازه از تخت بیرون اومده بودم و اولین فنجان قهوه ام رو از کوزه ی قدیمی که از پدربزرگم به جا مونده بود، ریخته بودم که یه هووی خیلی غیر منتظره به سرم زد که به تخت برگردم. قید انجام دادن اون ۱۰۱ کاری رو که ردیف کرده بودم امروز انجام بدم، بزنم. اولین باره که این اتفاق تا حالا افتاده، به خصوص در اوایل روز و فکرم به سمت اون رویایی که دیشب داشتم کشیده شد. یه چیز دیگه، به تازگی بعد بیدار شدن می تونم خواب هام رو با جزییات واضح به یاد بیارم.
چیزی که قبل از اومدن به اینجا قادر به انجامش نبودم. در واقع، از وقتی به شهری اومدم، که از وقتی پسر خیلی جوانی بودم نیومده بودم تغییرات زیادی به وجود اومده. سالها پیش توی خانواده یه جور شکاف به وجود اومد که هیچ کدوم از طرفین نمی خواستند تسلیم بشند و اوضاع مستقیم به سمتی رفت که من حتی فراموش کردم پدربزرگی دارم. این تقریباً تا دو سال پیش بود که یه نامه از وکیلی که نماینده ی املاک پدر بزرگ بود به دستم رسید و فهمیدم که پیرمرد همه چیز رو برای من گذاشته.
به عنوان کسی که قبلا توی دنیای تجارت راه خودش رو باز کرده، احتیاجی به یه باد ناگهانی نداشتم. اما با گذشت زمان هنوز نمی دونستم که در مورد این محل و پولی که اینجا توی یه بانک سرمایه گذاری شده باید چکار بکنم. با این فکر که اون رو رهاش کنم یا بفروشم این اطراف پرسه میزدم. اما این قبل وقتی بود که یه بسته ی کوچیک از طریق پست اومد، یه نامه ی مرموز از پدربزرگ که گفته بود خونه رو نفروشم. توی نامه، توضیح داده بود که تمام این سال ها چطور مراقب من بوده…