خلاصه کتاب:
در کمد ریلی رو باز کردم و وارد شدم و نگاهی به کت و شلوارمهام انداختم... کت شلوار مشکیم و برداشتم و پوشیدم و رفتم سمت کشوی ساعتها... درش رو باز کردم یکی از ساعتهام رو برداشتم و گذاشتم توی دستم... کشوی بعدی رو باز کردم و کراوات مشکیم و برداشتم و اومدم ایستادم جلوی آینه و بستمش... دستی به ریش سفیدم کشیدم و مرتبش کردم...
خلاصه کتاب:
بسنه دختری آروم، که تو تمام زندگیش حس اضافه بودن رو داشته… آکنده از حسرته! حالا، بعد از چند سال اجبار پدرش، مبنی بر ازدواج با پسر عمویی که از زنش جدا شده… بسنه رو خیلی بیشتر به هم میریزه… اما تن میده به این اجبار و زندگیش با رازی که برملا میشه، دچار شوک عظیمی میشه و سورنا…
خلاصه کتاب:
و عشق هچیگاه: برای افسانه ها نیست. برای داستان ها نیست. برای آدم های بزرگ نیست. گاهی در گوشه ای، در خلوتی، در نگاهی، در صدایی، قلبی میلرزد برای قلبی دیگر و شروع می شود سرنوشت عاشقانه ای که نه می دانند از کجا شروع شد و نه می دانند به کجاها ادامه دارد…
خلاصه کتاب:
آکو خان مرد کورد باغیرت و جذبه و خشن که با خیانت زن اولش و فرزندی که به یادگار گذاشته، دلزده از هرچی عشق و زن می شود و با آمدن دوباره طلا عشق جوری دیگر وارد می شود… رمان آکو وقایع پنج سال بعد رمان جوانهی عشق رو تعریف میکنه با داستان شخصیتهای جدای خودش و شخصیتهای رمان جوانه هم توش حضور دارن…
خلاصه کتاب:
رمان سیاهکار، روایت سیاه بازی های زندگی است. مافیاها به طرز آشکاری در شهر پرسه میزنند و مانند یک گرگ در یک شب ناب، زوزه کلتهایشان بلند میشود، نیش ظالمانه خود را برای شخصی تیز میکنند و در آخر... نیلا رز تنها در هفت روز آمیخته به سیاهیهای زندگی میشود و در یک شب که پدرش...چه میشود؟ در شبهای مافیا قصه من، چه کسی مورد هدف خواهد گرفت؟!
خلاصه کتاب:
داستان از یک روز در دانشگاه شروع میشود، که سوگند هدایتی دچار حمله میگرنی میشود و به دلیل همراه نبودن داروه هایش و شیطنت همکلاسی ها مجبور به ترک کلاس و رفتن به منزل میشود، از آنجایی که قادر به رانندگی نیست دوستش لاله از (روزبه قائمی) درخواست میکند تا آن ها را به منزل برساند …
خلاصه کتاب:
ماریا، از همسرش جدا شده ولی با قتل همسر سابقش درگیر پرونده قتل او شده و به زندان میافتد و بعد هفت ماه آزاد میشود این در حالی است که به خاطر یک شرط آزاد شده و اما آن شرط شروع رمان زن شرطی هست ....
خلاصه کتاب:
دینا مادرش را از دست داده و با برادر کوچکتر و پدرش با هم زندگی می کنند تا اینکه پدرش ازدواج مجددی می کند و دینا و برادرش به منزل عمه اشان می روند و آنجا که هستند یک شب خانواده ای به منزل عمه دینا، به دنبال بچه ها می آید و آنجاست که دینای ۱۳ ساله می فهمد که خانواده ماری اش به دنبال آنها آمده اند و این شروع یک زندگی دوباره برای دینا و برادرش است ...
خلاصه کتاب:
دختر و پسر رمان ما دو تا هم دانشگاهی هستن که سر یه سری مسائل با هم لج افتادن، حالا از قضا میزنه و هردوشون بورسیه دانشگاه آکسفورد برنده میشن ولی این بورسیه یه شرطی داره اونم اینه که دانشجو ها باید متاهل باشن…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رازی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.