خلاصه کتاب:
املین تنها خون آشام دورگه زن باقیمانده در دنیاست و خون آشام هایی به دلایل مرموزانه ای به دنبال او هستند. لاکلان پادشاه گرگینه ها بیش از هزار سال بدنبال جفت خودش می گردد ولی توسط پادشاه خون آشام ها به مدت۱۵۰سال زندانی و شکنجه می شود تا زمانی که بوی جفتش راحس میکند و از زندان فرار میکند. ولی وقتی با املین، جفت حقیقی اش ملاقات میکند نمی تواند باور کند که تقدیر برایش چنین چیز تحقیر آمیزی به عنوان جفت انتخاب کرده پس…
خلاصه کتاب:
نونای داستان ما منزویه خجالتیه مادرش و عموش به دلایلی خیلی مراقبشن تا اینکه یه روز اتفاقاتی میفته و متوجه حقایقی میشه متوجه میشه که دنیا اون چیزی که باید باشه نیست همه این داستانا در برابر ورود یه محافظ به زندگیش هیچه انگار، حامی محافظی قوی نترس و خود رای و البته عاشق. به جن و پری اعتقاد داری؟ به اهریمن چطور؟ اصلا میتونی از یه محافظ عاشق بگذری؟
خلاصه کتاب:
دوازده سال گذشته، شوگر بث کری یه روزی شاهزادهی این شهر کوچیک بود، همه اون رو می پرستیدن. شوگر بث قدرت داشت، پول داشت، زیبایی داشت، مادری که همه جوره پشتش بود و اونرا تا حد مرگ لوس می کرد… فقط یه چیز نداشت. و همون باعث میشد که تا مغز استخوانش شرور باشه. دوازده سال پیش کالین بایرن، یه پسر ۲۲ ساله انگلیسی بود، که از کشور خودش اومده بود اینجا تا کار کنه و نویسنده شه، اما نمی دونست که اینجا قراره دشمن خیلی قدری پیدا کنه دوازده سال پیش شوگر بث به کالین تهمت زد، و اون رو از خونهاش بیرون انداخت. حالا دوازده سال گذشته و جای شاهزاده و گدای قصه عوض شده. حالا کالین اربابه و شوگر بث خدمتکار. چ میشه این وسط عشق شکل بگیره …
خلاصه کتاب:
دختری خوشگل و مظلومی که نیمه شب به یک جنگل بزرگ میره و گیر یک خوناشام اصیل که پادشاه همون جنگل بزرگ هست میفته و طی اتفاقاتی ملکه اونجا میشه و هر روز به یک طریق از پادشاه دلبری میکنه…
خلاصه کتاب:
این رمان روایت زندگی ۵ نفر را به تصویر می کشد… آرزو، آرمان، کوهیار و کوهسار که دو برادر دو قلوان، ریما و در آخر هم یارا. شخصیت اصلی این داستان یارا، دختری شیطون و مقاوم که چند سال پیش بخاطر سختی و تحقیر و توهین و کتکایی که مدام از خانوادش می خورده از پدرش یک چک با مبلغ بالا می دزده و به ترکیه فرار می کنه و بعد از سختی های فراوان به کانادا مهاجرت می کنه تو یک ساختمون خرابه با اون ۵ نفر دیگه آشنا میشه و رابطه دوستانه ی خیلی خوبی باهم برقرار می کنن تا اینکه در یک شب دورهمی در کنار همدیگه آرمان پسر خالش کیان و به خونه یارا دعوت می کنه که…
خلاصه کتاب:
پریناز عاشق آزاد مغروری می شه که عاشق شدن بلد نیست، قدم به قدم بهش نزدیک می شه و بالاخره وقتی دل پسر سرد داستان رو نرم می کنه، قرار می شه آزاد برای اطلاع به خانوادش از ایران بره اما با برنگشتن آزاد، پریناز وارد داستانی پر از رمز و راز و گره با دانیال، سرهنگی متعصب و خشک میشه…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رازی رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.