دانلود رمان تردستی از الناز محمدی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
مریم دختریِ که پدرش حسابدار صندوق قرض الحسنه ای بوده و با چندنفر از همکاراش اختلاس کردن ولی همچی گردنِ پدرش افتاده که باعث سکته و فوت پدرش شده و بخاطر بیماری خواهرش شرایط سختی داره… سرِ یه تشابه اسمی با محمدرضا اشنا میشه (محمدرضا رو با پسرعموش رضا اشتباه میگیره!) و باهاش صیغه میکنه و…
خلاصه رمان تردستی
سربالایی خیابان ، مثل قوس زندگی ای بود که داشت ازش بالا میرفت! سخت، سُر، غریب! … آشنا ولی ناشناخته! این محله را جز در خواب و خیالش جای دیگه ای ندیده بود! _لوکیشن همینجاست خانم! مقصد دیگه ای هم دارید؟ حواسش را جمع کرد و با نه آرامی کرایه ماشین را داد و پیاده شد. تای چادر از روی دستش داشت سُر می خورد که دو دستی نگهش داشت.
توی پیاده روی عریض رفت. خیابان تردد داشت ولی هیچ شباهتی به مناطق و محله هایی که آنها تویش سر کرده بودند، نداشت. معلوم بود که ندارد. لبخند تُرشی زد. طعم یک غذای مانده می داد. درست مثل طعم آرامشی که کف زندگیاش شبیه کپک مانده بود! مهم این بود که الان توی خیابانی به اسم اشراق قدم میزد که کوچه ای قدیمی و اصیل به نام شهید فاضل داشت…